كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)

 

فاطمه پاره تن من است ـ پيامبر اكرم (ص)

كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)

سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏كنند، زمين گنجينه‏هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى‏كند...

فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)

  حضرت فاطمه عليهاالسلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنايت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد كه اينك به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:

پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه‏ى دخترش فاطمه عليهاالسلام سركشيد، تا در آن خانه‏ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليهاالسلام و بچه‏هايش گرسنه بودند و تكه‏نانى در آنجا نيز به دست نيامد.

هنوز چند دقيقه بيش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى يكى از همسايه‏ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏مانم، ولى اين تكه نان و گوشت را به پدرم مى‏خورانم، و لذا يكى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه‏اش دعوت كرد.

فاطمه اهدايى همسايه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در يك ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليهاالسلام خود نيز از اين مائده‏ى آسمانى تعجب مى‏كرد و خيره خيره به آن تماشا مى‏نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از كجا رسيد؟ فاطمه عليهاالسلام جواب داد:

هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبيهه بسيدة نسا بنى‏اسرائيل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.» (1)
آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى‏كند.
رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را كه تو را همانند مريم سرور زنان بنى‏اسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مى‏گرفت و خداوند برايش مائده مى‏فرستاد، كه جواب سؤال مى‏گفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بى‏حساب مى‏دهد.

آنگاه رسول خدا على عليه‏السلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهل‏بيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليهاالسلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى كه از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2)

موائد آسمانى براى فاطمه عليهاالسلام در يكى دوبار محدود نمى‏گردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نيز بى‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليهاالسلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچه‏هايت دو روز است كه گرسنه‏ايم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر كرديم.

على عليه‏السلام از شنيدن اين سخن فوق‏العاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يك دينار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانواده‏اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچه‏ها او را در بيرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏اش بدون چاره....
على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار كرد و ديگران را بر خود و خانواده‏اش مقدم داشت و بدين وسيله يكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.

على عليه‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانه‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏پذيرى؟ مولاى متقيان سكوت كرد، چرا كه زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليهاالسلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏دهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! بفرماييد.

رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ى فاطمه عليهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار كردند، فاطمه عليهاالسلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مى‏خواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوش‏آمد گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير كند و چاره نيافته‏ها را چاره‏ساز باشد.

على عليه‏السلام به فاطمه عليهاالسلام خيره‏خيره نگاه مى‏كرد و با زبان بى‏زبانى سؤال مى‏نمود: يا فاطمه! اين طعام از كجا؟
پيش از آنكه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: يا على! هذا جزا دينارك من عنداللَّه.
اين غذا پاداش آن دينارى است كه به مقداد دادى.
خداوند به شما جريان زكريا و مريم را تكرار كرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4)

 

اقرار به رسالت پدر در شكم مادر

  وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى‏كنند! در حالى كه او فرستاده‏ى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مى‏باشد.
پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)

چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)

 جناب ابوذر مى‏گويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مى‏گردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او گفت كه من نفهميدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى‏گردد.
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمى‏دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟! (6)

حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)

  روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى‏كرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مى‏جوشيد و بالا مى‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى‏زد.
عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت‏آورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مى‏جوشيد برده، آن را به هم مى‏زد.
گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.
اين خبر كه به گوش پيامبر اكرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى‏كنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏كنند، زمين گنجينه‏هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى‏كند.
واى، واى، واى به حال كسى كه در فضيلت و برترى فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابى‏طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مى‏كند و شفاعت مى‏نمايد و شفاعتش على‏رغم ميل كسانى كه با او مخالفت مى‏كنند، پذيرفته مى‏شود.(7)

پي نوشت ها

1 ـ آل‏ عمران/ 37.

2 ـ فرائدالسمطين، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجليات ولايت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 136.

3 ـ اشاره است به آيه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران كه زكريا موائد آسمانى را در محراب مريم ديد.

4 ـ محجة البيضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.

5 ـ روض الفائق، ص 214. 

 6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.

7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152.

 

مراسم شهادت حضرت زهراء‌ (س)

 

             مراسم شهادت حضرت زهراي مرضييه  سلام الله عليها                                                             

       به گزارش روابط عمومي مسجد الزهراء سلام الله عليها مراسم عزاداری شهادت مظلومانه

حضرت  فاطمه الـزهـراء «س » با سخنراني خطيب تواناو فاضل ارجمنداستادمحترم حوزه  ودانشگاه مشهدحضرت حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سيدمرتضي حسينيومداحيجناب آقای حاج مهدي سروري ا ز روزسه شنبه  مورخ۱۵/۱/۹۱بعد ازنمازمغرب وعشاء‌ به مدت ۳شبدرمسجد الزهرا ء« س»  آزادگان  زا هدان  برگزار ميگردد .

لذا ازعموم طبقات  وآحائ مردم عزیز ولایتمدار زاهدان دعوت به عمل  مي آيد تا دراين مراسم معنوي شركت فرموده واز ذكر مناقب وفضائل آن بانوي مخدره بهره مند گردند .

ايام فاطميه

 

السلام عليك ايتهالصديقه الشهيده المظلومه فاطمه الزهراء‌ سلام الله عليها

نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
  مصيبت عظماي شهادت مظلومانه يگانه دخت نبوت وهمسر ولايت ومادر امامت حضرت صديقه طاهره فاطمه الزهراء  سلام الله عليها تسليت باد .

ميلاد بزرگ بانوي كربلا حضرت زينب سلام الله عليها

طبع مى‏خواهد كه وصف زینب كبرى كند           لیك، قطره  كى تواند صحبت از دریا كند؟

 توسن طبعم در اینجا پاى در گل مانده است      مرغ بى ‏پَر چون سفر بر عرصه عُنقا كند؟

نطق گویا عاجز است از شرح و ذكر وصف او        كى تواند خامه مدح آن ملك ‏سیما كند؟

 جد پاكش مصطفى، باب كبارش مرتضاست        مادرش زهرا كه مدحش ایزد یكتا كند

 چون حسین و چون حسن دارد برادر، هر یكى   ناز بر موسى بن عمران، فخر بر عیسى كند

 در شهامت ‏بود وارث بر على مرتضى               همت والاى او تفسیر «كرمنا» كند

 دختر زهرا كه در حجب و حیا و عصمتش         نقش مادر را به خوبى در جهان ایفا كند

 در شجاعت چون حسین و در صبورى چون حسن  در عبادت پیروى از مادرش زهرا  كند

 دّر دریاى عفاف و گوهر گنج ‏حیاست                    عفتش یاد از حیاى مریم عذرا كند

 

ميلاد اسوه صبر وتقوي حضرت زينب كبري  سلام الله عليها وروز پرستار مباركبار

                                                           

 

 

ميلاد حضرت زينب (س )


 

حضرت زینب(س) در پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری، دو سال یا سه سال پس از ولادت حضرت امام حسین علیه السلام به دنیا آمدند. پس از ولادت، مادر ایشان حضرت فاطمه سلام الله علیها برای نامگذاری به پدرش حضرت علی علیه السلام اختیار می دهند. اما حضرت علی علیه السلام این امر را به پیامبر اکرم (ص) واگذار می کنند. پیامبر اکرم که آن روزها در سفر بودند، پس از بازگشت از سفر از تولد او با خبر می شوند و وقتی طفل را برای نامگذاری نزد پیامبر بردند، حضرت فرمود: «من هیچ گاه از جانب خود این کار را نمی کنم و بر خدای تعالی پیشی نمی گیرم». در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خدای تعالی نام این مولود را زینب نهاده است.
زینب سلام الله علیها تحت تربیت جدش پیامبر (ص) و پدرش علی (ع) و مادرش فاطمه زهرا (س) قرار گرفت و سالهای کودکی را با برادرانش امام حسن و امام حسین (ع) سپری کرد و در سال هفدهم هجری با پسر عموی خود، عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، ازدواج کرد و ثمره این ازدواج پنج فرزند بود به نام های محمد، جعفر، عون، علی و ام کلثوم، که عون و محمد در کربلا در رکاب دائی بزرگوارشان امام حسین(ع) به شهادت رسیدند

حضرت زینب به جهت علاقه فراوانی که به برادرش امام حسین داشت، هنگام ازدواج با عبدالله بن جعفر شرط کرد که هر گاه امام حسین خواست به سفر برود، زینب بتواند همراه برادرش برود و عبدالله از رفتن وی ممانعت نکند. بنابراین در سفر امام حسین به کربلا حضرت زینب نیز به همراه امام و یار و پشتیبان ایشان بود. پس از شهادت امام نیز حضرت زینب رهبری کاروان خاندان نبوت را بر عهده گرفت و از فرزند برادرش علی بن الحسین السجاد(ع) حمایت و پشتیبانی می کرد

زینب کبری سلام الله علیها وارث صلابت علی (ع) و شهامت فاطمه سلام الله علیها بود. زینب کبری بزرگ بانویی بود که اوصاف پدر مادر و برادران معصومش در آینه‌ی وجودش تجلی داشت و وسعت ظرفیت وجودی این بانوی بزرگ چنان بود که توانسته بود از بوستان معرفت بزرگترین قهرمانان اهل بیت عصمت و طهارت نهایت بهره‌ی معنوی را نصیب خویش کند.

زینب کبری در صحنه‌ی تدبیر و درایت و علم و فراست چنان برجسته بود که به عقیله بنی هاشم شهرت داشت و استواری اراده و تدبیرش در نزد بزرگان اهل بیت مورد ستایش بود.

دامنه و عمق دانش زینب کبری چنان وسعت داشت که ائمه معصوم نیز این ویژگی زینب قهرمان را می‌ستودند. امام سجاد علیه‌السلام ،‌زینب کبری سلام الله علیها را به عنوان دانشمند فهیم معرفی کرده و خطاب به آن بانوی بزرگ می‌فرمود: سپاس خدای را که شما دانشمندی بدون معلم هستید.

چون حضرت زینب کبری از بوستان دانش پدر، مادر و برادران معصومش بهره وافر برده بود، دامنه علم و دانشش وسیع بود و با نقل حدیث از آن بزرگواران به نشر معارف اهل بیت .ع.همت گماشته بود. زینب کبرا در تربیت دینی، زنان عصر خویش تلاش گسترده‌ای داشت و بسیاری از بانوان آن عصر با بهره‌گیری دانش و معرفت زینب کبرا در مراتب معنوی گام‌های بلند برداشتند.

زینب کبری حیات پرثمر خویش را صرف نشر معارف توحیدی و ایفای مسئولیتهای الهی کرد و با شرکت قهرمانانه در بزرگترین حماسه تاریخ بشر، نام خود را به عنوان قهرمان این حماسه،‌ جاودانه ساخت. آن بزرگوار در همة صحنه‌های کربلا یار و یاور برادر بزرگوارش امام حسین علیه‌السلام بود و با حضور فعال خویش نهضت عاشورای حسینی را پشتیبانی می‌کرد. در واقعه کربلا گر چه حضرت زینب حضور فعال داشت و از عناصر مهم و محوری این حماسه بزرگ بود،‌اما بخش عمده رسالت این بانوی بزرگ زمانی آغاز شد که واقعة کربلا در ظاهر با شهادت امام حسین علیه السلام خاتمه یافت



این فصل از زندگانی زینب کبری که اوج رسالت آن بانوی بزرگ است با ابلاغ پیام دشمنان اهل بیت از مدتها قبل در تلاش بودند که در میان مردم عراق که کوفه مرکز آن بود و تعداد زیادی از ساکنانش از اهل بیت پیروی می‌کردند، نسبت به اهل بیت .ع.  ذهنیت منفی ایجاد کنند. در جریان واقعة کربلا یزید و اطرافیانش گمان می‌کردند که موفق به ایجاد این ذهنیت منفی شده‌اند و از آن پس در عراق چندان مشکلی نخواهند داشت
وارد کردن کاروان اسرای کربلا به شهر کوفه نیز به منظور نمایش دادن این موقعیت بود. اما زمانی که کاروان اسرای اهل بیت از کربلا وارد کوفه شد، حضرت زینب کبری چنان رفتار کرد که عرصه‌ای که قرار بود موفقیت دستگاه اموی در آن به نمایش گذاشته شود به عرصة‌ ابراز کینه و نفرت نسبت به دستگاه اموی تبدیل شد. در همین هنگام بود که زینب کبری برای اولین بار پس از واقعة کربلا با انبوهی از مردم روبرو شد و رسالت پیام رسانی خویش را با شجاعت علی وار انجام داد. زینب کبری .س. در جمع مردم کوفه خطبة مشهور خویش را چنان متقن و با صلابت قرائت کرد که احوال مردم کوفه دگرگون شد. در این واقعه،‌ زینب کبری به دشمنان اهل بیت نشان داد قادر است آثار تبلیغات دستگاه اموی را از اذهان مردم بزداید و مشعل اسلام ناب محمدی را روشن و پرفروغ نگه دارد.
زینب کبری .س. در مجامع و محافل دیگری که پس از این واقعه در مسیر حرکت کاروان اسرای اهلبیت .ع.به مناسبت‌های مختلف تشکیل می‌شد، همین روش شجاعانه را در پیش گرفت و با صلابت تمام به پاسداری از ارزش‌های دینی به پا خواست و در میان جامعه جهل زده آن روزگار به روشنگری پرداخت.سخنان تاریخی و شکنندة زینب کبری در برابر سران اموی در کوفه و شام از این گونه محافل بود و آن بانوی بزرگوار بدون کوچکترین ترسی به بیان حقایق پرداخت و در هر مجلس چنان طوفانی برپاکرد که سران حکومت اموی از قدرت فوق‌العاده زینب کبری.س. در ایجاد قیام عمومی و تحت تأثیر قرار دادن مردم به وحشت می‌افتادند

بعد از واقعة جانسوز کربلا، زینب کبری .س. همچون خورشید پرفروغی بود که هر جا قدم نهاد فضای تیره و تار آنجا را روشن می‌کرد و مردم با وجود نور مقدس او جامة‌ جهل می‌دریدند و با حقایق زمان آشنا می‌شدند.گر چه زینب کبری بعد از واقعة کربلا چندان نزیست ولی در همان مدت کوتاه انقلابی به پا کرد و بذر آگاهی در سراسر جامعة اسلامی بیفشاند. بذری که زینب کبری در آن روزگار تباهی و سیاهی بیفشاند، بعد از مدت کوتاهی سبز شد و طومار ستمگرترین دستگاه حکومتی تاریخ اسلام را در هم پیچید

عظمت رسالت زینب کبری .س. نیز از همین امر روشن می‌شود که زیرا این زینب بود که آخرین ضربه را بر پیکر حکومت اموی وارد آورد و با روشنگری خویش زمینة سقوط آن ها را فراهم آورد.
اهل بیت نبوت از روزگار امام علی علیه السلام کمر به قطع ریشة ستم اموی بستند و هر کدام از این قهرمانان توحید ضرباتی بر آن وارد آوردند اما شرایط اندوهباری که در آن روزگار بر جامعه اسلامی حاکم بود اجازه نداد که ریشة ستم اموی از بن برآید.

اما بعد از واقعه کربلا زینب کبری با بهره‌گیری از ثمره ضربات پیشین و به پشتوانه تقابل پدر و برادران بزرگوارش با کفر اموی با سرانجام با سلاح رونگری آخرین ضربه را بر پیکر ستم اموی وارد کرد و زمینه پاک شدن جامعه اسلامی از لوث وجود آنان را فراهم آورد.


ولادت مبارک بانوی قهرمان کربلا را به همه مسلمین وشیعیان، زنان شجاع و عفیف مسلمان به ویژه پرستاران گرامی و ایثار‌گر تبریک می‌گوییم.